سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 ● برداشت دیگری از تاریخ! سه شنبه 87 اسفند 20 - ساعت 3:6 عصر - نویسنده: ارمیا معمر

گفته شده که:

روزی یوسف، زلیخا را که پیر شده بود دید و از او علت اذیت‌هایش را پرسید. زلیخا علت را زیبایی یوسف بیان کرد. یوسف گفت اگر پیامبر خاتم را می‌دیدی چه می‌کردی؟ او از همه‌ی پیامبران زیباتر است! ناگاه محبت پیامبر اسلام در دل زلیخا افتاد و «به این خاطر» خدا او را جوان کرد و یوسف او را به همسری خود درآورد.

 

برداشت دیگری از تاریخ:

روزی یوزارسیف، بانو زلیخا را که «بسییااار» پیر شده بود در خیابان دید!

- سلام بر بانوی پاک‌دامن!

- یوزارسیف! تویی!؟

- بله بانوی من!

- چه‌قدر دیر آمدی یوزارسیف!؟

- مصر مرا گرفتار خود کرده بود!

- راست می‌گویی! مصر برای تو خیلی مهم بود. مثل تو که برای من خیلی مهم بودی. اما راستش را بخواهی حالا گرفتار بهتر از تو شده‌ام! «سال‌های دور از کنعان» برای تو عزیزی مصر را آورد؛ و «سال‌های دور از یوزارسیف» برای من یکتاپرستی را. حالا تو بگو! کدام ما بیشتر سود کرده‌ایم!؟ من یا تو یوزارسیف!؟

- بانوی منـ...

- درست است! تو پیشتر هم گرفتار خدای یکتا بودی. ولی تو فرستاده‌اش را به چشم دیدی. ندیدی!؟ هرچند قبل از آن نیز به خدای نادیده‌ات ایمان داشتی. ولی من اکنون خدایی را می‌پرستم که نه خودش را دیده‌ام و نه فرستاده‌هایش را! حال کدام ما بیشتر سود کرده‌ایم!؟ من یا تو یوزارسیف!؟

- بانوی منـ...

- مییییییییییییییی‌دانم! تو از من هیچ خبری نداشتی. اصلاً به کل مرا فراموش کردی. البته حق هم داشتی. من تو را به زندان انداختم. شکنجه دادم. خب منم گرفتار بودم دیگر! ولی حالا رسم عاشقی را از تو هم بهتر بلدم! تو درون چاه افتادی؛ سال‌ها در زندان بودی؛ هیچ نداشتی؛ خدا به تو همه چیز داد باز بر سر عشقت پایبند ماندی. ولی من چه!؟ همه چیز داشتم؛ عشق تو همه را از من گرفت و باز هم بر سر عشقم پایبند ماندم؛ تا این‏که یکتاپرست شدم. حال کدام ما بیشتر سود کرده‌ایم!؟ من یا تو یوزارسیف!؟

- بانوی منـ...

- نمی‌خواهد چیزی بگویی! تو رسم عاشقی را از بهترین اساتید زمانه -یعنی پدرت و جبرئیل- آموختی؛ شاید اساتید دیگری هم بوده‌اند که من خبر ندارم! ولی من هیچ استادی نداشتم! خودم استاد خودم بودم!

آری یوزارسیف! عشق تو مشق زندگیم شد و آن‌چه به‌دست آوردم خدای یکتا بود! حال کدام ما بیشتر سود کرده‌ایم!؟ من یا تو یوزارسیف!؟

- بانوی منـ...

- این را نگو که از دستت حسابی شاکی می‌شوم! مگر خودت خطا نکردی؟؟؟ گویا از خاطر برده‌ای که چرا هفت سال اضافه‌تر در زندان ماندی!؟ چه خوب شد که سلحشور این را به همه نشان داد! مگذار چاک دهن من باز شود و در این وبلاگ بگویم که چرا از دودمان تو هیچ پیامبری به دنیا نخواهد آمد! فقط دعا کن فرج‌الله این یکی را نشان نداده باشد! آخر چند قسمت دیگر از سریال او هنوز باقی‌مانده است! من هم اگر خطا کردم تاوانش را داده‌ام! چهره‏ام را ببین! دَمِ خانمِ چهره‌پرداز گرم که هرچه لاتکس در سیما فیلم و حومه بود ریخت روی صورتم که سنم را ببرد به بالای 200 سال!

با این تفاسیر کدام ما بیشتر سود کرده‌ایم!؟ من یا تو یوزارسیف!؟

- بانوی منـ...

- ببین یوزارسیف! می‌خواهی خواستگاری کنی بکن! من حرفی ندارم! ولی انتظار نداشته باش همانند قبل تو را دوست داشته باشم! راستش را بخواهی من بهتر از تو را پیدا کرده‌ام! و عاشق او شده‌ام! رسم عاشق هم نیست با یک دل، دو دلبر داشتن! یا ز جانان یا ز جان «باید» که دل برداشتن! «باید» می‌فهمی یعنی چه یا به تو بفهمانم!؟ (فیلم هندی می‏شود!)

به صلاح هردوی ماست که همدیگر را فراموش کنیم! تو همسر و فرزند داری؛ نگران من هم نباش! حالا که قرار است جوان بشوم - به خاطر پیامبرخاتمی که وصفش را خواهی گفت و محبتش در دلم می‌افتد- خواستگارهای زیادی خواهم داشت! و می‌توانم در کنار یک کدامشان که خدای یکتا برایم انتخاب خواهد کرد همسفر گردم و به اوج عشق الهی برسم! (فیلم از حد هندوستان هم گذشت!!)

- بانوی منـ...

- «باید» می‌فهمی یعنی چه یا به تو بفهمانم!!؟

- بـــــــاااااااااااااااااااااااااااااااانــــــوووووووووووووووووووو...!

- کُشتی مرا! ... چه می‌خواهی بگویی!؟

- بابا جان! می‌خواستم بگویم ای کاش مردم به‌جای این‌که این‌قدر جمعه‌ها منتظر یوسف پیامبر هستند، کمی‌اش را هم منتظر یوسف زهرا(علیهماالسلام) بودند . . .

 


* * *


سـتـاره‌ای بـدرخـشـیـد و مـاه مجلس شد
دل رمیـــده‌ی ما را انیـــس و مــونــس شد

نگـار من که به مکتب نـرفت و خط ننوشت
به غـمـــزه مسئله آمـوز صــــد مدرس شد

بـه بـوی او دل بیـمـار عـاشـقـان چـو صـبـا
فــدای عارض نسرین و چشـم نرگس شد

طـرب‌سـرای مـحـبّـت کنون شـود مـعـمـور
که طـاق ابـروی یــار مـنـش مهنـدس شد

کرشـمه‌ی تـو شـرابی به عـاشقان پیمود
که علم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد

ز راه مــی‌کـده یــــاران عـنــان بـگـردانـیــد
چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد

 

میلاد پیامبر رحمت بر همه‌ی عالمیان مبارک‌باد!

 

****************************************************************************************
پی نوشت:
یک رویداد بی‏نظیر و شگفت انگیز در سال آینده!
تقویم سال بعد را باز کنید:

«جمعه 8/8/88 میلاد امام هشتم علی ابن موسی الرضا علیه‏السلام»

صلوات نداره!؟
****************************************************************************************

 

حیدر مدد      


 

نظرات شما ( )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پنج شنبه 103 اردیبهشت 6

d
خانه c
d سجل c
d
نامه رسون c


خانه‌ی دوست کجاست!؟


به ذره گر نظر لطف بوتراب كند /// به آسمان رود و كار آفتاب كند


همسر مهربان
عرفه (حسین آقا)
عمداً (مهدی عزیزم)
مختصر (روح‌اله رحمتی‌نیا)
ترنج
راز خون (سجاد)
مشکوة
لب‏گزه
دیاموند

 


ارمیا نمایه

امام مثل بقیه نبود. با همه فرق می‌کرد. امام مثل هوا بود. همه آن ‌را تجربه می‌کردند. به نحو مطبوعی، عمیقاً آن ‌را در ریه‌‌ها فرو می‌بردند. اما هیچ‌‌وقت لازم نبود راجع به آن فکر کنند. هوا ماندنی است. امام دریا بود. ماهی حتی اگر نهنگ هم باشد، درکی از خارج آب ندارد. امام مثل آب بود. ماهی‌‌ها به‌‌‌جز آب چه ‌می‌دانند؟ تمام زندگیشان آب است. وقتی ماهی از آب جدا شود، روی زمین بیفتد، تازه زمینی که آرام‌تر از دریاست، شروع می‌کند به تکان‌خوردن. ماهی دست و پا ندارد! وگرنه می‌شد نوشت که به ‌نحو ناجوری دست و پا می‌زند. تنش را به زمین می‌کوبد. گاهی به اندازه طول بدنش از زمین بالاتر می‌رود و دوباره به زمین می‌خورد. علم می‌گوید ماهی به خاطر دورشدن از آب، به دلایلی طبیعی، می‌میرد. اما هر کس یک بار بالا و پایین پریدن ماهی را دیده باشد، تصدیق می‌کند که ماهی از بی‌آبی به دلایلی طبیعی نمی‌میرد. ماهی به‌خاطر آب خودش را می‌کشد!

ارمیا / رضا امیرخانی


نوشته‌های قبلی
هفتای‌اول( بهمن83 تا آذر84 !!!)
هفتای‌دوم( آذر84 تا بهمن84)
هفتای‌سوم( بهمن و اسفند84)
هفتای‌چهارم(فروردین‏واردیبهشت 85)
هفتای‌پنجم( اردیبهشت و خرداد 85)
هفتای‌ششم( خرداد و تیر85)
هفتای‌هفتم( تیر و مرداد85)
هفتای هشتم(شهریورتاآبان85)
هفتای نهم( آبان 85 تا آخر 86)
هفتای دهم(بهار،تابستان و پاییز87)
هفتای یازدهم(اسفند87 تا مهر88)

 


آوای ارمیا


 


جستجو در متن وبلاگ


 


کل بازدیدها: 307568
بازدید امروز: 38

بازدید دیروز:32


اشتراک در خبرنامه
 
با ارسال فرم فوق می‌توانید از به‌روز شدن وبلاگ باخبرشوید.