سلام..
من 17 سالمه.چند وقتيه با بيماري قلبي دست و پنجه نرم ميکنم.
خيلي از اين بابت ناراحت بودم..کلا از زنگي نااميد شدم.
بيماريم روز به روز داره بدتر ميشه اما با خوندن اين پست واقعا اميدوار شدم. ممنونم ازتون.
شادي روح شهدا صلوات
يامهدي
آيايك اربعين به يازينبدبوده ايم!!!!
باعرضتسليت اربعين ابا بدالله الحسين به پيشگاه مقدس مهدي فاطمه التماس دعاي فراوان براي حقيري درگوشه اي ازدنيا
ممنون
راستييييي خوش به حالششش
منم دوست دارم برم دعا كنيد دعا
سلام
چقدر با صفااااااااااااااا
وبلاگه با صفايي داريد
انشالله كه حالتون خوبه خوب شه
اجرتون با فاطمه زهرا
با عرض تسليت و سلام و التماس دعا در اين روزهاي خالص ،از عشق ازلي
اميدوارم كه گنجي بزرگ از معنويات آنگونه كه شما را آرامش واقعي مي دهد نصيبتان شود
ما رو هم دعا كنين
با تشكر س.شمس
سلام ...
جناب ايليا واقعا خدا قوت ... خدا خيرتون بده ...
اين چه حسيه كه ادم پيدا ميكنه تحسين يا حسادت .... نميدونم
محبت اهل بيت چشمه هاي حكمت را باز ميكند ...
خودشون گفتن ها ....
راستي عكس ايليا هم يادتون رفت ...
خدا قوت
همچو فرهاد بود كوه كني پيشه ما
سنگ ما سينه ما ناخن ما تيشه ما
سلام بر محرم ....
سلام بر حسين(ع)
دوباره درياي دلم را طوفاني به تلاطم انداخت ، دوباره موجهايي از غم بر ساحل دلم ضربه ميزنند ، خدايا، باز هم خورشيد رنگ خون گرفت ، صداي ناله واندوه ، اشک وآه را مي شنوي ،زمين ماتم زده را چه ؟خدايا چرا ديگر حنجره من هم توان حرف زدن ندارد از اين مصيبت ،راستي چگونه مي شود حديث مشک، اشک وتير را براي کودکان لب تشنه معني کرد؟خدايا اين چه سري است که دشت، آسمان وزمين از خون سقاي کربلا سيراب شد وکودکان تشنه سيراب نشدند ؟
کجايند کور دلاني که تصور مي کردند که فکر مي کردند خورشيد حقيقت را مي توان انکار کرد؟ يا به زير سم اسبها در زمين مدفون کرد؟ يا که نقش عشق را از درون سينه هامان پاک کرد؟
گرچه در آن روزها هم عده اي نشان عشق را گم کردند ،گرچه خيمه ها را آتش زدند ،اما حقيقت هميشه هست حتي اگر بر سر نيزه رود ، و..... اي ....واي بر ما ، که سر بر نيزه خندان رفت وآزاد شدو ننگ بر آنان که سکوت کردن وسکوتشان مرگشان شد، او بر سر نيزه ماند براي هميشه تاريخ انسانيت وحريت وآزادگي ،
حسين جان ....باز هم در ماتم نشسته ايم نه براي تو که براي خودمان در نشناختن تو ، وراهت ، هر چند که يادآوري شما وهدفت حيات عشق را برايمان نويد است .... وما در همه عمرمان وامدار لاله هاي سرخي هستيم که شما رهبر و راهنمايشان بودي وچراغ هدايت را از دستهاي مبارک شما به دست گرفتند وپرچم دار قافله عشق شدند
ايام سوگواري تا سوعا وعاشورابر شما وبلاگ نويس متعهد تسليت باد.... التماس دعا
اينكه خاطرات يك شخصيت بزرگ بيان بشه بسي در تربيت انساتي موثر است و اينكه شما اين تلاش و مي كنيد بسي سپاسگذارم
خود مي داني چه تاثيري بر روان آدمها مي گذاري پس رفيق همت كن و خسته نشو
هيچ کس را تا به بلاي کربلا نيازموده اند از دنيا نخواهند برد
با كسب اجازه ما صفحه هر دو رفيق را در بلاگهاي قابل تامل عتيقه جات لينك داديم
با ياد زيباترين
روزهاي سرد زمستان 57 بود که زمين دبستان رفاه به گامهاي استوار رهبر فقيد انقلاب گرم و بهار ميهمان دلهاي مردم ايران شد . گويي دبستان رفاه اين بار مدرسه همه ايرانيان بود و همه ايران مدرسه .
و چه کسي مي دانست آنکه روزي رفاه را به قدمهاي سبز و آسمانيش گلباران نمود خو راهبر اين مردم گردد .... پس تاريخ را دوباره صفحه به صفحه مرور کرديم و گفتيم بياييد تا با هم نظاره گر روزهاي گذشته مان باشيم، آن روزهايي که هويت ما را رسميت بخشيد
منتظر قدمهاي سبز شما هستيم
ساعات بازديد از نمايشگاه 15 الي 18 از تاريخ 16 بهمن الي 24 بهمن ماه
مکان : ( ميدان بهارستان - خيابان مردم - کوچه ندايي پور- درب جنوبي دبستان رفاه )
هر كه در اين بزم مقربتر است
جام بلا بيشترش مي دهند
سلام اقاي ارميا
خسته نباشين. خيلي وقتع مي خوام براتون نظر بدم ولي قسمت نمي شد.
من ديوونه ي شهيد ايليا شدم خيلي خيلي خوش به حالش.....خدا قسمت همه ي ارزومندا بكنه..
شما هم مثل دوستتون هستين برا ما هم دعا كنين
يه سر هم به وبلاگ اين حقير بزنين خوشحال مي شم
موفق باشين