وبلاگ :
ارميا
يادداشت :
امام و ارميا - قسمت سوم
نظرات :
1
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ريحانه
سلام...امام که رفت شکوفه هاي تازه از شکفتن پشيمون شدند
اونا هم مي خواستند با امام بروند...
آسمون نمي دونست چطوري پرنده هارو دلداري بده
ستاره ها ناي تابيدن نداشتند...
ما خيلي کوچولو بوديم اما اونروز که امام رفت
حس کرديم يه چيز بزرگي رو ديگه نداريم
چيزي که جبران پذير نيست
و دلمون عجيب لرزيد ...