به دوست خوبمان اويس :
قاده همسر شهيد چمران تعريف مي كردند كه بعد از ازدواجشان يكي از دوستان ايشان با تعجب مي گويند كه تو كه اينقدر در ازدواج سخت گير بودي به شكل و تيپ و قيافه ي خواستگارها اهميت مي دادي چطور شد كه زن مصطفي شدي؟ ..ايشان پرسيدند مگه مصطفي چشه؟ و دوستشان گفت كه خب مصطفي كچله !
قاده مي گويد چنان متعجب شدم كه اصلا نمي توانستم حرفي بزنم ..ان روز تمام روز به شدت منتظر مصطفي ماندم و وقتي به خانه رسيد همينطور مات به او نگاه كردم .. پرسيد چي شده؟ گفتم مصطفي تو كچلي !!! من اصلا متوجه نشده بودم..........
و اين در حالي بود كه چند ماه از ازدواجشان مي گذشت ...
.............تو مو مي بيني و من پيچش مو......
موفق باشيد
يا حق