سلام
امروز شما دو تا رفيق پدر من رو در آورديد . از ده دقيقه ي پيش دارم پاي كامپيوتر گريه مي كنم. بابا اين جوري هم مگه اين طرف ها پيدا مي شه . مگه مي شه اين طوري هم لطيف بود . مگه مي شه اين طوري هم روي دل مردم اثر گذاشت. مرد حسابي اين چه طرز نوشتنه. دستام داره مي لرزه .
از وقتي خوندم فاطيما رو قلبم داره شديد مي زنه. حالم سر جاش نيست. موندم چه كار كنم.
سه ماهه دنبال يه كلمه حرف مي گردم پيداش كردم. اما كي وقتي كه ديگه ايليايي در كار نيست. وقتي كه فقط مي تونم دلم رو خوش كنم به اين كه خدا خيلي بهم لطف كرده كه من رو به اين طرف ها كشونده .
روحت شاد ايليا.
از شما ممنونم ارميا جان
جاري باشي...