سلام عليکم
سحر گاهي که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از مي
به شهر مستيش کردم روانه
شما راحت باشيد برادر من...
چون که:
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوشست
عاقلان ديوانه گردند از پي زنجير ما