هر کسي دوتاست .
و خدا يکي بود .
و يکي چگونه مي توانست باشد ؟
هر کسي به اندازه اي که احساسش مي کنند ، هست .
و خدا کسي که احساسش کند ، نداشت .
عظمت ها همواره در جستجوي چشمي است که آنرا ببيند .
خوبي ها همواره نگران که آنرا بفهمد .
و زيبايي همواره تشنه دلي است که به او عشق ورزد .
و قدرت نيازمند کسي است که در برابرش رام گردد .
و غرور در جستجوي غروري است که آنرا بشکند .
و خدا عظيم بود و خوب و زيبا و پراقتدار و مغرور .
اما کسي نداشت ...
و خدا آفريدگار بود .
و چگونه مي توانست نيافريند .
زمين را گسترد و آسمانها را برکشيد ...
و خدا يکي بود و جز خدا هيچ نبود .