الـْحَمْدُلـِلّهِ الـَّذی لـَیْسَ لـِقـَضائـِهِ دافـِع ...
پیش نوشت:
پرچم سرخ امام حسین(علیهالسلام) معانی زیادی دارد. در عرب رسم است، بالای قبر شخصی که به ناحق کشته شده، پرچم قرمز علم میکنند؛ تا روزی یک نفر یا افرادی از قبیلهی او بیایند و انتقام خونش را بگیرند.
ولی از یک آدم لوطی و خیلی مشدی و اهل حال شنیدم:
«میدونی واسه چی بالا گنبد امام حسین(علیهالسلام) پرچم قرمز گذاشتن؟ برا اینه که هرکی وارد این دَم و دستگاه شد حواسش باشه؛ زِرت و پورت اضافی، موقوف! به تو ربطی نداره کی میاد، کی میره، کی چیکار میکنه! اینجا صاحاب داره. صاحابشم خدای کـَـرَمه! کسی حق نداره حرف بزنه! به تو چه که فلان اراذل بیسروپا یا فلان دختری که تو بقیهی سال سر و وضعش گویای احوالشه میان واسه امام حسین(علیهالسلام) اشک میریزن!؟ خرج میکنن! حق نداری حتی پیش خودت واسشون حرف در بیاری. اینا همشون نوکر امام حسینن. نوکرش نباشن محبش که هستن! از کجا معلوم!؟ شاید کارشون از من و تو، خیییلی هم دُرُستر باشه. قربونش برم، همه رقمه باهاش رفیقن! اصلاً امام حسین(علیهالسلام)، امام ِ بُنجولاست! ... حالا تو چی میگی...!؟»
* * *
نشستم و نوشتم. هرچه که بلد بودم؛ نوشتم. چشمم به گنبد مقبرهی شهدا افتاد. و پرچم سرخی که باد تکانش میداد. یاد پرچم کربلا و حرف لوطی افتادم. خجالت کشیدم! به خودم اجازه داده بودم از امام حسین(علیهالسلام) حرف بزنم!!! «من کی باشم که بخوام وصف دُردونهی حق رو بگم!؟!؟!؟» خیلی خجالت کشیدم! همهی سوادم را پاره کردم و... تمام!
* * *
پینوشت:
(1) حسین فقط روز ولادت دارد چرا که او هنوز نمرده است.
شهادت هم میلاد سرخ است.
در کربلا هرگز چیزی تمام نشده است.
شهادت پایانی است برای آغازی دیگر...
و اگر پایانی است در سخن ماست و نه در حیات حسین علیه السلام
(2) یادتونه شام تولد حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) یه خانمی اومد تو برنامهی کولهپشتی (شبکه سه) و از گذشتهی خودش تعریف کرد. حتماً خیلیاتون دیدین. خانم سهیلا مسعودفر آرین. بــــــــــعد از 35 سال غفلت، تازه با یه آیه متحول میشه، پنج سال (بلکی هم بیشتر) رو خودش کار میکنه، چهقدر هم خرج میکنه! (خرج معنوی؛ نه خرج مادی.) اول خودشو میشکونه؛ غرورشو. با خدا رفیق میشه و واسش ایمیل میزنه! بین فک و فامیل و رفقاش انگشت نما میشه؛ باهاشون غریبه میشه؛ از نهجالبلاغه شروع میکنه؛ بعد سراغ قرآن میره؛ تو این کلاس شرکت کن؛ پیش اون استاد برو؛ فلان کتاب رو بخون؛ چه کن؛ چه نکن؛ ... نهایت آرزوش چی میشه!؟
«من میخوام امسال محرم، واسه حسین(علیهالسلام) اشک بریزم و سینه بزنم! واسه وترالموتور، دُرودونهی خدا!»
نهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــااااااایت آرزوی کسیکه ایـــــــــــــــــــن همه خرج کرده، گریهی بر امام حسین و سینهزدن واسه حضرت میشه!
حالا ببین خدا چــــــــــــــهقدر به ما لطف کرده که از بچهگی تو هیئت بزرگ شدیم! ولی قدر نمیدونیم! خاک عالم بر سرمون! اینا رو به بر و بچ تیم ملی گفتم! به کسی برنخوره!
(3) ایرانیا دیگه چی میخوان!؟ تا قیااااااامت این افتخار براشون بس؛ که امام حسین(علیهالسلام)،
دوماد اونهاست! و حضرت سجاد(علیهالسلام) یه رگشون ایرانیه!
(4) میلاد اشک، میلاد برادر اشک و میلاد پسر اشک بر همهی مخلوقات عالم، اعم از انسانها، فرشتهها، مخلوقات عالم مجردات(بخوام نام ببرم جا کم میارم!)، مخلوقات عالم برزخ، مخلوقاتی که در آخرت باهاشون آشنا میشیم!، اجنه، انوار مقدسه، ارواح، سالها، ماهها، روزهاوشبهای هفته، کهکشانها، منظومهها، ستارگان، سیارات، قمرها، شهابها، سیاهچالهها و... (کلاً هرچی که تو کیهان وجود داره!) آسمانها، لایههایجو، رعد و برقها، بادها، بارانها، کوهها، آتشفشانها، انواع آتشها، جنگلها، دشتها، دریاها(آبهای شور و شیرین، موجها، کف روی موجها، شن و ماسهها، صدفها، جلبکها مرجانها و هرچی که تو دریاهاست!)، رودخانهها، آبشارها، مردابها، باتلاقها، شبنمها، گیاهان(درختان، میوهها، گلها، سبزهها، خزهها، خارها، ریشهها، گیاهان حشرهخوار! و...)، همهی حیوانات اهلی و وحشی(پستانداران، ماهیان، پرندگان، خزندگان، دوزیستان، نرمتنان(بهخصوص مورچهها!)، خارتنان، بندپایان، حشرات(بهخصوص زنبورهایعسل!)، اسفنجها، کیسهتنان و...)، موجودات تک سلولی، شهرها، روستاها، سازهها، انواع سنگها، سخرهها، خاکها، قناتها و آبهای زیرزمینی، معادن، چاهها، لایههای زمین، مواد مذاب، همهی مواد(ترکیبات آلی و معدنی)، عناصر(فلزات، نافلزها، گازهای نجیب، لانتانیدها، اکتنیدها، و عناصری که هنوز کشف نشدن و من ازشون عذر میخوام!)، مولکولها، اتمها، پروتونها، نوترونها، الکترونها، و . . . همهی مخلوقاتی که با عرض پوزش جا انداختم یا اصلاً از وجود آنها خبر نداریم، بر همگی مبارکباد!
فـُطرسها کـُجا هستن!؟
* * *
حرف آخر:
هستی داده، هستی گرفته!
آبروی خدا را هم خریده؛
و عباس ...!
حیدر مدد