• وبلاگ : ارميا
  • يادداشت : ظهور!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اللهم عجل لوليك الفرج به حق زينب...

    .....مرتضي قدم آخر را محکم تر از هميشه برداشت... پايش را روي مين والمري گذاشت... ضامن رها شد... دشت صداي انفجار را شنيد... سيد مرتضي بر زمين افتاد... يک لحظه آسمان را نگاه کرد... لبهايش را به داخل کشيد و با زبان خيسشان کرد و... چشم هايش را بست...

    ني لبك به روز شد...اگه سر بزنين خوشحال ميشم...

    التماس دعا از اقا صاحب الزمان...

    اللهم عجل لوليك الفرج به حق زينب