• وبلاگ : ارميا
  • يادداشت : برداشت ديگري از تاريخ!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام ..از آشنايي با شما خوشحالم .. چه تصادف جالبي..اسم فاميل هر دوي ما معمر است ..مايلم بيشتر با شما آشنا شوم..وقت كرديد سري به وبلاگ ما بزنيد .. منتظرم..
    الهم صل علي محمد وآل محمد
    + شبستان 

    سلام

    راستي از اون آقاي بيگي يه سوال داشتم

    شما كه عاشق زاويه ديد هستيد به راستي زاويه ديد آدم ها بايد چند درجه باشه ؟180 يا 360 ا نمي دونم هر چيزديگري!؟

    سلام عليکم

    از آشناييتون خوشبختم

    تقديم به همه يعقوب واران

    تو خورشيدي يا زهره ويا ماهي، نمي دانم

    وزين سرگشته مجنون چه مي خواهي، نمي دانم

    درين درگاه بيچوني همه لطف است وموزوني

    چه صحرايي ،چه خضرايي ،چه درگاهي ؛نمي دانم

    ز رويت جان ما گلشن،بنفشه ونرگس وسوسن

    ز ماهت ماه ما روشن،چه همراهي ،نمي دانم

    زهي خورشيد بي پايان که ذر اتت سخن گويان

    تو نور ذات الله ،تو اللهي ،نمي دانم

    هزاران جان يعقوبي همي سوزد از اين خوبي

    چرا ،اي يوسف خوبان ،در اين چاهي نمي دانم

    خمش کن کز سخن چيني هميشه غرق تلويني

    دمي هويي،دمي هايي،دمي آهي،نميدانم

    خمش کردم که سر مستم از آن افسون که خوردستم

    که بيخويشي ومستي را ز آگاهي نمي دانم

    مولانا
    ماه فروماند از جمال محمد
    سرو نباشد به اعتدال محمد

    قدر فلک را کمال و منزلتي نيست
    در نظر قدر با کمال محمد

    وعده‌ي ديدار هر کسي به قيامت
    ليله‌ي اسري شب وصال محمد

    آدم و نوح و خليل و موسي و عيسي
    آمده مجموع در ظلال محمد

    عرصه‌ي گيتي مجال همت او نيست
    روز قيامت نگر مجال محمد

    وآنهمه پيرايه بسته جنت فردوس
    بو که قبولش کند بلال محمد

    همچو زمين خواهد آسمان که بيفتد
    تا بدهد بوسه بر نعال محمد

    شمس و قمر در زمين حشر نتباد
    نور نتابد مگر جمال محمد

    شايد اگر آفتاب و ماه نتابند
    پيش دو ابروي چون هلال محمد

    چشم مرا تا به خواب ديد جمالش
    خواب نمي‌گيرد از خيال محمد

    سعدي اگر عاشقي کني و جواني
    عشق محمد بس است و آل محمد
    اللهم صل علي محمد وآل محمد.........آپ كردي
    + ظهور 

    اين پيام عمومي بماند تا ...

    جناب آقاي ارميا

    سلام

    بسيار جالب بود كمي تفكر!

    عصر يك جمعه ي دلگير

    دلم گفت بگويم:

    بنويسم

    كه چرا عشق به انسان نرسيدست؟

    چرا آب به گلدان نرسيدست؟

    وهنوزم كه هنوز است

    غم عشق به پايان نرسيدست

    بگو حافظ دل خسته زشيراز بيايد

    بنويسد كه هنوزم كه هنوز است

    چرا يوسف گمگشته به كنعان نرسيدست؟

    التماس دعا

    سلام عزييييييييييييزم

    كجا بودي كه چشمان من همچون يعقوب در فراغت گريان نشد و خون نباريد

    كجا بودي كه ورد زبانم همچون مجنون نام تو نگشت

    كجا بودي كه ...

    كجا بودي ...

    بابا دلمون كه برات تنگ شده بود!

    ...

    به به .....

    دير اومدي و برو بچي كه قرار بود برات گاو گوسفند بكشند خسته شدند و رفتند

    اما داداش گاو و گوسفند ميخواي چيكار خودم نقش همه شون رو برات بازي ميكنم

    ارميا جان زييييييييييبا بود مثل هميشه

    عاشق زاويه ديدتم داااااش

    خب حالا اومدي كه بموني يا نه همچنان به ستاره سهيل بودن خود ادامه ميدهيد ...

    اگر بموني كه خرسندمون ميفرمائيد و همچنين مستفيض مان از فيوضات خود

    اما اگر كرشمه اي آمده ايد و قصد فرار مجدد داريد كه بايد به عرض برسونم كه ...

    اما خارج از شوخي

    كاش اونقدر فهمم ميرسيد كه چشم انتظارش بشم چشم انتظار او كه همه خوبي هاست

    گاهي وقتا با خودم فكر ميكنم كه به نيومدنش دارم خو ميگيرم

    گاهي وقتا بدجوري تو خودم ميرم و هي با خودم ميگم من براي چي بايد از آقا خوشم بياد و منتظر چه چيزي بايد بشم منتظر يك فرد محبوب كه بياد يا منتظر يك اتفاق .....؟

    ميدوني؟ به نتايجي هم رسيده م ها ولي تو وب خودم اونم بعدا ً ميگم فعلا دوست دارم تو وب تو بمونم خب دلم تنگ شده ديگه خيلي وقته اينجا نيومده بودم البت اومده و بودم و بي صاحب خونه خونه ت كم صفا بود ميومدم و با حسين حال ميكردم

    راستي ارميا يذبك يادته؟

    يك كم مشكوك شده خيلي وقته ازش هيچ خبري نيست دعا كن تا بعد نوروز ببينيمش وگرنه ....

    .....

    +

    «او از همه‌ي پيامبران زيباتر است! ناگاه محبت پيامبر اسلام در دل زليخا افتاد و «به اين خاطر» خدا او را جوان کرد و...»

    پس چرا خدا «به اين خاطر» براي ما كاري نميكنه؟ مايي كه نه تنها محبت پيامبر اسلام، كه محبت اهل بيت و عترتش هم تو دلامونه؛ ما هم نديده عاشقون شديم، تازه نه به اين خاطر كه از همه زيباتر هستن...

    وقتي به دنيا اومديم تو گشمون اذان و اقامه گفتن:

    الله اكبر

    الله اكبر

    الله اكبر

    الله اكبر

    اشهد ان لا اله الا الله

    اشهد ان لا اله الا الله

    اشهد ان محمد رسول الله

    اشهد ان محمد رسول الله

    اشهد ان علي ولي الله

    اشهد ان علي ولي الله

    ...

    كاممون رو با تربت امام حسين برداشتن، قبل از خواب به جاي داستان و رمان، صحيفه سجاديه ميخونديم؛ به جاي شعر و ترانه، قرآن و حديث حفظ كرديم‍؛ پارتي و مهمونيمون مجالس عزا و شادي اهل بيت بود؛ سفر دبي و كيشمون، مشهد و قم! جمعه مون به جاي كوه و پارك و مهموني، تو دعاي ندبه و نماز جمعه ميگذشت... چيزي هم ازش نميخواستيم، به خاطر خودمون بود و دلمون، ولي الان ميخوام!

    پس چرا خدا كاري نميكنه؟؟؟

    گاهي فكر ميكنم مثل اين بچه ها كه كار بد ميكنن تا توجه والدينشون جلب بشه، بايد بد بود تا توجه خدا رو جلب كرد...

    + مشكوة 

    خيلي خوندني و شيرين بود

    + رضيه 

    در خرابات مغان نور خدا مي بينم اين عجب بين که چه نوري ز کجا مي بينم

    اللهم صل علي محمد وآل محمد

    ياعلي

    صلوات!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    ممنون که به روز شدين!!!

    گاوي گوسفندي شتر مرغي

    + رضيه 

    سلام

    چه برداشت جالبي!..؟!

    بانوي من... يوزارسيف چه تحملي داشته!!!!!

    مثل اينکه يوزارسيف هم فهميده ماها منتظر.....!

    ياعلي
    سلام عزيز دل.خوبي؟بسيار دلتنگتم.خيلي خوب نوشته بودي.خوشحال شدم كه وبت را ديدم.موفق باشي.