«او از همهي پيامبران زيباتر است! ناگاه محبت پيامبر اسلام در دل زليخا افتاد و «به اين خاطر» خدا او را جوان کرد و...»
پس چرا خدا «به اين خاطر» براي ما كاري نميكنه؟ مايي كه نه تنها محبت پيامبر اسلام، كه محبت اهل بيت و عترتش هم تو دلامونه؛ ما هم نديده عاشقون شديم، تازه نه به اين خاطر كه از همه زيباتر هستن...
وقتي به دنيا اومديم تو گشمون اذان و اقامه گفتن:
الله اكبر
اشهد ان لا اله الا الله
اشهد ان محمد رسول الله
اشهد ان علي ولي الله
...
كاممون رو با تربت امام حسين برداشتن، قبل از خواب به جاي داستان و رمان، صحيفه سجاديه ميخونديم؛ به جاي شعر و ترانه، قرآن و حديث حفظ كرديم؛ پارتي و مهمونيمون مجالس عزا و شادي اهل بيت بود؛ سفر دبي و كيشمون، مشهد و قم! جمعه مون به جاي كوه و پارك و مهموني، تو دعاي ندبه و نماز جمعه ميگذشت... چيزي هم ازش نميخواستيم، به خاطر خودمون بود و دلمون، ولي الان ميخوام!
پس چرا خدا كاري نميكنه؟؟؟
گاهي فكر ميكنم مثل اين بچه ها كه كار بد ميكنن تا توجه والدينشون جلب بشه، بايد بد بود تا توجه خدا رو جلب كرد...