• وبلاگ : ارميا
  • يادداشت : عشرتگه خورشيد - ادامه از لوح دل!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 40 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شناسنامه صاحب بلاگ ارميا(اگر دوست داره)

    نام : ارميا معمّر

    سن : نوزده سال

    مدت حضور در جبهه : شش ماه

    ناراحتي کلي : جراحي ترکش در کمر

    شغل : دانشجو ( دکتر بي اختيار از زير عينک به ارميا نگاه کرد – مي توانست دانشجو هم باشد.)

    تو ضيحات : جناب دکتر روانکاو. بيمار از هفته ي گذشته که بهترين دوستش و شايد تنها دوستش [ اگر من رو قبول دارند « نويسنده بلاگ منتظران فرج»] را در جبهه جلوي چشمش از دست داده، از سنگر[« بلاگ ارميا»] به جز براي يک عمليات شناسايي خارج نشده است. دوستان او بعد از دو روز متوجه وجود ترکش و خونريزي خفيف [« يا همان هک شدن بلاگش»] در کمر او شدند (خود او هيچ نگفته بود). که البته بحمدالله در عمل جراحي با موفقيت ترکش بيرون آورده شد [« برگشتن اطلاعات بلاگش توسط مدير پارسي بلاگ»] . از شما تقاضا دارم که از بيمار معاينه اي به عمل آوريد، احتمال [« بي ادبي نشه»] موج گرفتگي و اندوه شديد و افسردگي.

    داخل کروشه ها [ ] هيچ ربطي به متن نداره

    پاسخ

    سلام عليکم /// جالب بود! /// اما دو جاش اشکال داشت! /// 1- سن: 23 سال /// 2 - شما هم جزء بهترين دوستاي بنده هستيد. اما ...! شما كه جلوي چشماي من از دست بنده نرفتيد! بهترين دوست ارميا كه از دست دادتش شهيد ايليا ست! /// ( يادته روزاي اول آشناييمون بهت گفتم از اسمت معلومه كه انتخاب شده اي!؟ ديدي راست گفتم!؟ تو ايليايي، همنام علي و غلام علي (عليه السلام). ... و تو مصطفايي... برگزيده و انتخاب شده اي، مصطفاي ارميا.) /// به ارميا خيلي دل نبنديد كه همه رفتني هستيم! ///هركسي از ظن خود شد يار ما ! /// وز درون ما نجست اسرار ما ! /// التماس دعاحيدر مدد