اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر روی «آب» بود تا بیازماید کدام یک از شما به عمل نیکوتر است؛ و اگر بگویی که بعد از مرگ زنده میشویم، کافران گویند که این جز جادویی آشکار نیست.
هود / 7
السَّلامُ عَـلَیـْکِ یا مُـمْـتَـحَـنَـةُ امْـتَـحَـنَـکِ الَّذِی خَـلَـقَـکِ قَـبْـلَ أنْ یَـخْـلُـقَـکِ، فَـوَجَـدَکِ لِـما امْـتَـحَـنَـکِ صابــِرَةً
* * *
من که میگویم خدا حضرت عیسی(علینبیناوآلهوعلیهالسلام) را خلق کرد که بگوید: «ای بشر! من اگر بخواهم میتوانم تو را بیآنکه پدری داشته باشی خلق کنم! ولی جزء آدمیزاد نیستی اگر مادر نداشته باشی!!»
جالب است! حتی در گفتارهای عامیانه هم اگر بخواهند از شکست یا شکنجه شدن کسی صحبت کنند، میگویند: «پدرش درآمد!» اما هرگاه بخواهند از عدم وجود نمونهای حرفی بزنند، میگویند: «مادرش نزاییده!»
مگر مادر چه دارد؟ تنها مهر و محبت و احساسات بیشتر؟ اینکه خصلت هر زنی است! یا به خاطر این است که 9 ماه فرزندش را حمل کرده، به خاطر او درد زایمان را تحمل کرده، شبها بیخوابی کشیده، تر و خشکش کرده، مدتی هم از شیرهی جانش به او داده!؟ همین!؟ ... نه...! نمیتوانم قبول کنم. یک زن هرچهقدر هم نسبت به کسی محبّت داشته باشد، هرچهقدر هم به خاطر او مشقّت و سختی ببیند (با رضایت کامل)، باز آن کس مثل فرزندش نمیشود! اگر اشتباه میگویم تذکرم دهید. اصلاً مادربزرگها را نگاه کن. مطمئن باش بیشتر از مادر نباشند کمتر از او نیستند. به قول خانموالدهی ما: «احترام ننه از احترام منم واجبتره! من مادرتم، ولی اون مادر مادرته! محبتش کمتر از من نیست.» مگر آنها مثل مادر برای نوههایشان اینقدر درد و زحمت کشیدهاند؟ یا به آنها شیر دادهاند؟
پس راز مادر در چیست؟ فرزند حتی اگر مرد 40 ساله هم باشد، دامان مادر برای او از بهترین ِ آسایشگاههاست. آرامشی عجیب میگیرد وقتی مادر بر سرش دست میکشد. نمیدانم... آیا تا بهحال شده سرت را کنار پای مادر بگذاری!؟ و وقتی او بر سرت دست کشیده مثل دوران کودکی خودت را پناهندهی او ببینی و آرامشی وصف نشدنی در خودت احساس کنی!؟ شده به این فکر کنی چرا میگویند دعای مادر در حق فرزندش مستجاب میشود؟ تا بهحال دقت کردی چهطور مادر خودش را سپر فرزندش قرار میدهد؟ مادر مثل پناهگاه میماند! یک ملجأ و محل امن! حتی ایمنی از عذاب خداوند مشروط بر این است که محل امنی مثل مادر داشته باشی! مادر راضی! نه مادر ناراضی! آن که مادر حساب نمیشود! «أن اشکرلی و لوالدیک» (لقمان/40) «واو» عطف آورده. میفهمی یعنی چه!؟ خدا یک طرف... پدر و مادر هم یک طرف!
اما... زیاد دلت را خوش نکن! روزی میرسد که همین مادر از بچهاش فرار میکند، فرزند هم! زن از شوهر، شوهر از همسر! خواهر از برادر، برادر از خواهر! و... عجیب نیست!؟
«و أسئلک الأمان یوم یفرّ المرء من اخیه و اُمه و اَبیه و صاحبته و بنیه.» نه برای اینکه ازشان بترسد! اگر بدهی داشته باشد که واویلا! خودش جواب داده: «لکل امریء منهم یومئذ شأن یغنیه» (برای هریک از ایشان در آن روز کاری است که [فقط] بدان بپردازند.) (مناجات امیرالمؤمنینعلیعلیهالسلام)
امّا... قربان آن مادری شوم که در آن روز سخت به داد فرزندانش میرسد! همهی دستها به سمت او دراز است؛ ولی قربانش بروم که او خودش به سمت فرزندانش میشتابد! هنگامیکه وارد محشر میشود و همهی چشمها بسته میشود و سرها به زیر افکنده میشود، محبوبهی حق، امابیها، مادر هستی، دو دست قطع شدهی شیر پسرش را برای شفاعت میآورد و به مثال مرغی که از زمین دانه برمیدارد، یکیک محبینش را برمیگیرد و نجات میدهد.
این است آن ملجأ واقعی. آن یگانه دامانی که میتوانی از آن آرامش ابدی را بگیری! و این است راز مادر! رمز محبّت مادر نه در جنسیت او و نه در امور مادی و دنیوی است. بلکه امری الهی است و سرچشمهی آن محبّت محبوبهی حق، بنت رسول اعظم، حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیهاست که نسبت به همهی مخلوقات عالم دارد! زیرا تمام مخلوقات به خاطر وجود نازنین او خلق شدهاند.
من که میگویم خدا به احترام محبوبهاش این همه ارج و قرب برای مادران قائل شده. تا جایی که بهشت را زیر پای آنها قرار داده! و فاطمه(سلاماللهعلیها) سیدهی همهی مادران و زنان اهل بهشت است.
مادران قدر خودتان را بدانید! شما فرزندان بیبی دو عالم(سلاماللهعلیها) را تربیت میکنید. و انشاءالله سربازان مهدی فاطمه(سلاماللهعلیهما). بلدید!؟ یا آمادگیش را دارید!؟
* * *
پینوشت:
(1) ساره همسر ابراهیم، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، مریم دخت عمران و صفورا دختر شعیب وارد حجره خدیجه(سلاماللهعلیها) شدند. نوزاد همین که چشم بر این جهان گشود لب به سخن باز نمود: «به یکتا بودن پروردگارم گواهم. پدرم فرستادهی خدا، در میان پیامبران آقاست. شویم بر اوصیا سیادت دارد و دو فرزندم جلودار اسباطند.» حوریان بشارت تولد فاطمه را به آسمانها بردند و در آسمان از یمن قدوم او نوری پدید آمد و ساطع گردید که تا آن زمان سماواتیان چنین نوری رؤیت نکرده بودند.
(2) بسیار آشفتهاند! پشت سر هم مینویسمشان. نتیجه و قضاوت درست و غلطشان با خودتان:
(2- 1) لولاک لما خلقت الافلاک --> اگر علی(علیهالسلام) نبود تو را نمیآفریدم --> اگر فاطمه(علیهاالسلام) نبود هر دوی شما را خلق نمیکردم --> اگر علی(علیهالسلام) نبود تو را نمیآفریدم --> لولاک لما خلقت الافلاک --> گفته افلاک(همهی هستی)؛ نگفته فلک --> یعنی پیامبر تمام هستیست! => امابیها = مادر هستی! (سلاماللهعلیها)
(2- 2) فاطمة بضعة منی --> هرکه او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده و هرکه او را بیازارد مرا آزرده --> هرکه مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده --> وای به حال کسی که خدا به او غضب کند! => وای به حال کسیکه مادر هستی او را عاق کند!
(همان که اول گفتم! آدم نیست اگر مادر نداشته باشد!؟!؟!؟ اللهم العن الجبت و الطاغوت)
(2- 3) (ادامه از 2- 1) امابیها = مادر هستی --> هستی! (زنده=حیّ) --> و جعلنا من الماء کل شیئ حیّ(انبیاء/30) و همچنین نور/45 – فرقان/54 – فصلت/39 – حجر/22 – نحل/65 – حج/63 – فرقان/48 و... --> کل شیئ(همه چیز) حتی عرش خدا! (و عرش او بر روی «آب» بود. هود/7) --> لرزید! دوجا هم لرزید! عرش خدا لرزید. --> شب چهارم جمادیالثانی دهم هجرت و عصر دهم محرم 61 --> یکجا بانویآب را.... یکجا هم مهریهی بانو را از فرزندش دریغ کردند و ...! => ...
* * *
حرف آخر:
مــادر که مرا ناد عــلـی خوانده و زاده
بی مهر تو یک قطره به من شیر نداده
یا حسین...
حیدر مدد