سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 ● شروع دوباره - ادامه از پست قبلی شنبه 84 آذر 12 - ساعت 7:39 عصر - نویسنده: ارمیا معمر


 ---< ادامه از پست قبلی:

... نخست از تولد او و خواهرش فاطیما خانم شروع میکنم که یکشنبه 13 آذر هم مصادف است با اربعین عروج شهید ایلیا و هم سومین سالگرد فوت خانم فاطیما پطروسیان:

آقای پطروسیان می گفت از وقتی فهمیدیم داریم مامان و بابا میشیم یکی از دغدغه های اصلی ذهنمون انتخاب اسم برای بچه بود. روی خاص بودن اسم خیلی تاکید داشتیم...! تقریبا هفت ماه گذشته بود و ما هنوز اسمی انتخاب نکرده بودیم. یه شب با ناله ی همسرم از خواب بیدار شدم. ظاهرا توراهی ما برای دنیا اومدن عجله داشت. رفتیم بیمارستان و متوجه شدیم که بـــــــله، وقتشه! پشت در اتاق عمل منتظر بودم. پرستار اومد بیرون. گفت: صاحب دوتا بچه شدی! یه دختر و یه پسر! بعدشم یکیشونو گذاشت رو دست راستم و دیگری رو گذاشت رو دست چپم؛ اینجا بود که خوابی که شب دیده بودم یادم اومد:
روز تولدم بود. همه ی دوستان و بستگان کادو واسم آورده بودن اما هدیه ی هیچ کدومشون منو راضی نکرده بود. پاشدم رفتم کلیسا. گیییییر داده بودم که خدایا من یه هدیه ی مخصوص می خوام که تو باید به من بدی و.... وقتی از کلیسا خارج شدم شب بود. یه نگاهی به ماه انداختم. قرصش کامل بود. یه دفعه دیدم که ماه از وسط نصف شد و اومد پایین. یه نیمش روی دست راستم قرار گرفت و نیمه ی دیگه روی دست چپم. روی یک نیمه نوشته شده بود «علی» و روی دیگری نوشته شده بود «فاطمه» خوابم تعبیر شده بود. خب ما مسیحی بودیم و غیرطبیعی بود اگر اسم بچه ها رو «علی» و «فاطمه» می گذاشتیم! واسه همین اسمشونو گذاشتیم «ایلیا» و «فاطیما».

***

 به دلیل اینکه مطلب این بار کمی طولانی شد، آنرا در (( دو پست )) خدمتتان عرضه کردم. امیدوارم وقت کنید و همه ی آن را بخوانید.

***

ولادت با سعادت کریمه ی اهل بیت، خواهر مکرمه و مخدره ی علی بن موسی الرضا، حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیهما) بر همگان مبارک باد!

***

دوستان خوبم در گروه فاطمیون (که شهید ایلیا نیز در آن عضو بوده و هست!) هم زمان با اربعین عروج عارفانه اش و سالگرد فوت خواهر مسلمانش یک طرح جالب راه انداخته اند؛ و آن هم خواندن دو زیارت عاشورا در این روز (یکشنبه 13 آذر) می باشد. یکی بعد از نماز صبح که ثوابش را هدیه می کنند به مرحومه خانم فاطیما پطروسیان. و دیگری را هنگام غروب آفتاب (و در صورت امکان – طبق رسم شهید ایلیا -  در فضای باز و رو به کربلا) قرائت می نمایند و ثوابش را هدیه می کنند به روح آن بزرگوار. شما هم اگر مایل بودید با این عزیزان همراه شوید! و به دوستانتان نیز اطلاع دهید.

***

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثــبـت است بر جـریـده ی عــالـم دوام مـا

شادی روحشان صلوات

 

مطلب بعدی: ماجرای مسلمان شدن شهید ایلیا از زبان خودش.

حیدر مدد


 

نظرات شما ( )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سه شنبه 103 آذر 13

d
خانه c
d سجل c
d
نامه رسون c


خانه‌ی دوست کجاست!؟


به ذره گر نظر لطف بوتراب كند /// به آسمان رود و كار آفتاب كند


همسر مهربان
عرفه (حسین آقا)
عمداً (مهدی عزیزم)
مختصر (روح‌اله رحمتی‌نیا)
ترنج
راز خون (سجاد)
مشکوة
لب‏گزه
دیاموند

 


ارمیا نمایه

امام مثل بقیه نبود. با همه فرق می‌کرد. امام مثل هوا بود. همه آن ‌را تجربه می‌کردند. به نحو مطبوعی، عمیقاً آن ‌را در ریه‌‌ها فرو می‌بردند. اما هیچ‌‌وقت لازم نبود راجع به آن فکر کنند. هوا ماندنی است. امام دریا بود. ماهی حتی اگر نهنگ هم باشد، درکی از خارج آب ندارد. امام مثل آب بود. ماهی‌‌ها به‌‌‌جز آب چه ‌می‌دانند؟ تمام زندگیشان آب است. وقتی ماهی از آب جدا شود، روی زمین بیفتد، تازه زمینی که آرام‌تر از دریاست، شروع می‌کند به تکان‌خوردن. ماهی دست و پا ندارد! وگرنه می‌شد نوشت که به ‌نحو ناجوری دست و پا می‌زند. تنش را به زمین می‌کوبد. گاهی به اندازه طول بدنش از زمین بالاتر می‌رود و دوباره به زمین می‌خورد. علم می‌گوید ماهی به خاطر دورشدن از آب، به دلایلی طبیعی، می‌میرد. اما هر کس یک بار بالا و پایین پریدن ماهی را دیده باشد، تصدیق می‌کند که ماهی از بی‌آبی به دلایلی طبیعی نمی‌میرد. ماهی به‌خاطر آب خودش را می‌کشد!

ارمیا / رضا امیرخانی


نوشته‌های قبلی
هفتای‌اول( بهمن83 تا آذر84 !!!)
هفتای‌دوم( آذر84 تا بهمن84)
هفتای‌سوم( بهمن و اسفند84)
هفتای‌چهارم(فروردین‏واردیبهشت 85)
هفتای‌پنجم( اردیبهشت و خرداد 85)
هفتای‌ششم( خرداد و تیر85)
هفتای‌هفتم( تیر و مرداد85)
هفتای هشتم(شهریورتاآبان85)
هفتای نهم( آبان 85 تا آخر 86)
هفتای دهم(بهار،تابستان و پاییز87)
هفتای یازدهم(اسفند87 تا مهر88)

 


آوای ارمیا


 


جستجو در متن وبلاگ


 


کل بازدیدها: 311789
بازدید امروز: 8

بازدید دیروز:8


اشتراک در خبرنامه
 
با ارسال فرم فوق می‌توانید از به‌روز شدن وبلاگ باخبرشوید.